مدیریت شهری یک مفهوم بسیار گسترده است و سوالات متعددی در مورد ماهیت آن و نقش گروههای متخصص در فرایند مدیریت شهری وجود دارد که هدف ما نیز پرداختن به نقش و چشم اندازهای مددکاران اجتماعی در این حوزه است. مدیریت شهری اشاره به ساختارهای سیاسی و مدیریتی شهرها دارد که با چالشهای متعددی مواجه شده و به ارائه خدمات فیزیکی و زیرساخت های اجتماعی میپردازند. این تعریف همچنین شامل مدیریت منابع اقتصاد شهری مخصوصاً زمینها و منابع محیط زیست نیز میشود و به ایجاد اشتغال و جذب سرمایهگذاری به منظور افزایش کمیت، کیفیت کالا و خدمات موجود میپردازد (کلارک، ۱۹۹۱). دیدگاههای مدیریت شهری به ۲ صورت سنتی و مُدرن است. در دیدگاه مدیریت سنتی شهری، دولتها با استفاده از مالیاتی که دریافت مینمایند در مدیریت شهری نقش محوری ایفا میکنند. اما در دیدگاههای جدیدتر، نقش دولتها کمتر شده و سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی، سازمانهای مبتنی بر اجتماع و گروههای ذینفع از نقش بیشتری برخوردار میگردند (مابوجونیج، ۱۹۹۰). به این ترتیب بر اساس این دیدگاه، دولتها به شکل شفافتر، گستردهتر و با مشارکت بیشتری اقدام به مدیریت شهری نموده و از بوروکراسی کمتری برخوردار هستند.
گروههای متعددی در مدیریت شهری میتوانند نقش ایفاء نمایند اما حضور این گروهها مستلزم کاهش نقش دولت و افزایش مشارکت نهادهای غیردولتی است. در این رابطه مددکاران اجتماعی به عنوان افراد متخصص می توانند نقش عمدهای در مدیریت شهری ایفاء نمایند.
اصولاً اقدامات مددکاران اجتماعی در کار با آسیب دیدگان اجتماعی به ۳ بخش تقسیم میشود. ۱- مددکاری اجتماعی در سطح کلان ۲- مددکاری اجتماعی در سطح میانی و ۳- مددکاری اجتماعی در سطح خرد.
این ۳ مقوله، زمینههای اقدامات مددکاران اجتماعی را در ارتباط با گروههای هدف تشکیل میدهد. سطح کلان اقدامات مددکاران اجتماعی در سطوح نظامها و جوامع است. در سطح میانی بر محلات، گروههای کوچک و نهادها تأکید مینماید و در سطح خرد نیز بر خانوادهها و افراد تأکید مینمایند. این سطوح مختلف مددکاری غالباً همپوشانی داشته و بر همدیگر تأثیر میگذارند. بنابراین هنگامی که در سطح کلان اقدام شود تأکید بر سطوح میانی و خُرد نیز ممکن است اجتناب ناپذیر باشد. مددکاری اجتماعی در سطح کلان با هدف شروع برنامههای توسعه، مداخلات برنامهریزی به منظور کاهش فقر، افزایش سطح سواد و پایان دادن به قاچاق انسان طراحی میشود. همچنین مستلزم انجام حمایت، سیاستگذاری و لابیگری در حوزه سیاستگذاری به منظور حمایت از مردم است.
به این ترتیب در این سطح، مددکاران اجتماعی ممکن است که در مشاغل مدیریتی سطح کلان به منظور برنامهریزی و ارزیابی نیاز مردم و فراهم سازی اقداماتی با هدف تغییر اقدام نمایند. مددکاران اجتماعی در سطح کلان با مشکلاتی نظیر کمبود آموزش، فقر، گرسنگی، جرم و جنایت، بیسرپرستی، خشونت و … مواجه میشوند. در این سطح مددکاران اجتماعی ممکن است که دست به پژوهش و فعالیتهای تحقیقاتی بزنند و به بررسی دلایل بروز چنین مشکلاتی بپردازند.
انجام چنین پژوهشهایی میتواند زمینهساز طراحی برنامه و مداخلات مناسب را فراهم سازد. در واقع مددکاری اجتماعی در سطح کلان به شناسایی نیازها و مشکلات مردم در سطح کلان، طراحی مداخلات، مدلها و استراتژیهایی به منظور افزایش کیفیت زندگی مردم میپردازند. به این ترتیب با لابیگریهای سیاسی با رهبران و مدیران سازمانهای بزرگ دولتی و غیردولتی اقدام به طراحی فعالیتهای اثربخش مینمایند. در چنین شرایط و بستری مددکاران اجتماعی به عنوان پیشگامان توسعه و تغییر میتوانند در مدیریت شهری نقش داشته باشند. به این ترتیب نقش مددکاران اجتماعی در حوزه مدیریت شهری یک نقش کلان (macro) میباشد هر چند با توجه به ماهیت حرفه، به فعالیت های سطح میانی و خرد نیز میپردازند.
مددکاران اجتماعی یک پتانسیل بسیار قوی برای متحد ساختن گروهها و افراد مختلف در جوامع شهری و حاشیه نشین دارند که میتواند باعث ایجاد تغییرات عمدهای در آنها شوند. آنها با ایجاد محیط های مثبت و حمایتگیریِ اجتماعی در جوامع به حاشیه رانده شده، به اقدامات موثری میپردازند. مددکاران اجتماعی از طریق تقویت جوامع و ایجاد تلاشهایی به منظور توسعه ظرفیتهای اجتماعی به جوامع به حاشیه رانده شده کمک مینمایند.
به این ترتیب مددکاران اجتماعی با استفاده از دانش، روش و مهارتهای حرفهای به ارائه خدمات متعددی در حوزهی شهرها، مناطق روستایی و حاشیهنشین میپردازند. اما تمرکز اصلی در حوزه مدیریت شهری بر اقدامات اجتماع محور، تشکیل تیم و سازماندهای گروههای مختلف اجتماعی به منظور توانمندسازی، کاهش فقر و برنامهریزی به منظور کاهش آسیبهای کودکان، خانوادهها، زنان و جوانان است.
اقدامات اجتماع محور فرایندی مشارکتی و اقتدار افزاست که اعضاء داوطلب در آن اجتماع محلی مشارکت دارند و با تدوین برنامه، اقدام به توسعهی محلی مینمایند. به این ترتیب مددکاران اجتماعی با استفاده از اصول و فرایندهای حرفهای اقدامات موثری در حوزه مدیریت شهری میتواند انجام دهد که البته بخشی از فعالیتهای منسجم آنها نیازمند انتخاب و گزینش معقولانه آنها توسط مردم برای مدیریت شهری است. یعنی هنگامی که ساز و کار قانونمندی به منظور انتخاب و افزایش مشارکت مردم، سازمان های غیردولتی و مددکاران اجتماعی فراهم باشد به ارایه نقش گسترده و موثری در این فرایند اقدام خواهند نمود.
مددکاران اجتماعی یک پتانسیل بسیار قوی برای متحد ساختن گروهها و افراد مختلف در جوامع شهری و حاشیه نشین دارند که میتواند باعث ایجاد تغییرات عمدهای در آنها شوند.
اما نقش اساسی مددکاران اجتماعی در حوزه مدیریت شهری در شرایطی صورتی میگیرد که دخالت دولت در حوزهی مدیریت شهری به حداقل رسیده و نقش سازمانهای غیردولتی و مراکز خصوصی افزایش یابد. در نتیجه زمینه برای مشارکت مردم در عمل فراهم شود. اما آنچه که در وضعیت فعلی شاهد آن هستیم که بر دشواری و پیچیدگیهای مدیریت شهری میافزاید دخالت گسترده دولت و انحصارگرایی آن در مدیریت شهری بوده که در نتیجه منجر به کاهش حضور مراکز غیردولتی و کم رنگ شدن نقش متخصصان و افراد حرفهای نظیر مددکاران گردیده است.
لذا به دلیل مدیریت سنتی، نامشخص بودن ساز و کارهای اجرایی پروژهها و برنامهها تعریف درستی از اقدامات و برنامههای مشارکتی ارائه نگردیده است و این امر بر دشواری ها و مشکلات مدیریت شهری در کلان شهرها و حضور مددکاران افزوده است. هر چند نمونههای موفقی از حضور مددکاران اجتماعی و متخصصین در کاهش آسیبهای اجتماعی در سطح کلان شهر تهران و حوزه زنان آسیب دیده اجتماعی و کودکان بیسرپرست و سوء مصرف کنندهی مواد داشته ایم که میتوان به موسسه زنان سرزمین خورشید و موسسه مهرآفرین اشاره نماییم که در کاهش آسیبپذیری گروههای در معرض خطر و آسیب دیده اقدامات موثری انجام دادهاند. اما چنین اقداماتی چندان گسترده نبوده و با مسائل قانونی، فرهنگی و اجتماعی متعددی مواجه است.
با توجه به مطالب یاد شده و در پایان میتوان عنوان نمود که امروزه به دلیل دگرگونی و تغییراتی که در وضعیت شهرها و گستره آنها صورت گرفته است باعث بروز مشکلات اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و فرهنگی متعددی شده است که نیازمند حضور متخصصان و کارشناسان حرفهای است. در این رابطه مددکاران اجتماعی با توجه به ماهیت حرفه و زمینهی تخصصی در ارائه خدمات به اقشار آسیب پذیر میتوانند نقش موثری داشته باشند. مددکاران اجتماعی عمدتاً با هدف تغییر و اصلاح وضعیت موجود به نفع عموم مردم، گروههای آسیب دیده و در معرض آسیب اقدام به فعالیت مینمایند. هدف عمده مددکاران نیز کاهش فقر، افزایش کیفیت زندگی، ارتقاء سلامت اجتماعی و سطح زندگی افراد آسیب دیده اجتماعی است. لذا با توجه به سطوح گوناگون اقدام، به نظر می رسد چنین نقش هایی در سطح کلان (macro level) و مدیریت شهری محقق شود. به این ترتیب چشم اندازی که بتوان برای مددکاران اجتماعی در حوزه مدیریت شهری تصور نمود حضور موثر در حوزه های تصمیم سازی، لابی گری و طراحی و اجرای پروژهها و برنامههای اجتماع محور به منظور فقرزدایی و کاهش آسیبهای اجتماعی در شهرها و حاشیه شهرهاست که با مشارکت بیشتر آنها در شوراها و نهادهای تصمیم ساز محقق خواهد شد.
منابع
– Clarke, G. 1991. Urban management in developing countries. A critical role. Cities ۸(۲): ۹۳-۱۰۷
– Mabogunje, A. L. 1990. Urban planning and the post-colonial state in Africa. A research overview. African Studies Review ۳۳(۲): ۱۲۱-۲۰۳
نظر شما